تالاب هورالعظیم یکی از بزرگترین تالابهای غرب ایران و عراق، امروز دیگر کمتر شباهتی به باغ عدنی دارد که زمانی سرچشمه زندگی و تمدن در بینالنهرین بود. درحالیکه دود آتشسوزیهای پیدرپی، آسمان خوزستان و میسان را تیره کرده، کارشناسان هشدار میدهند که این آتشها «اتفاقی» نیستند؛ بلکه پیامد دههها بیتوجهی به حقآبه تالاب، توسعه نفتی بیضابطه، سدسازیهای پیدرپی و گرمایش زمیناند. هورالعظیم، نه فقط یک تالاب، که ریهای طبیعی برای ایران و عراق است؛ ریهای که اکنون درحال سوختن است.
تالابی در تنگنای سیاست آب
هورالعظیم قربانی زنجیرهای از تصمیمهای سیاسی و اقتصادی است که در طول دههها ریشه در سراسر منطقه دواندهاند. در بالادست، ترکیه با پروژه عظیم گاپ (GAP) مسیر طبیعی دجله و فرات را مسدود کرد؛ مخازنی ساخت که حجم ذخیرهشان از آورد سالانه رودها بیشتر است. به این ترتیب، آب به ابزاری سیاسی بدل شد؛ اهرمی برای کنترل عراق و ایران. در پاییندست نیز عراق و سوریه با سدسازی و انحراف مسیر آب، بر وخامت اوضاع افزودند.
در ایران، ساخت سد کرخه در سال ۱۳۸۰ ضربهای سنگین بر پیکر تالاب وارد کرد. حقابه زیستمحیطی هور تنها ۱.۴ میلیارد مترمکعب تعیین شد؛ رقمی ناچیز در برابر آورد طبیعی رودخانه که حدود ۶ میلیارد مترمکعب برآورد میشود. با احداث دایک مرزی در دهه ۱۳۹۰، بخش ایرانی از هور عراقی جدا شد و تنها منبع تغذیه آن، کرخه ماند. جریان طبیعی آب در تالاب از میان رفت و این اکوسیستم به چند حوضچه جدا از هم تبدیل شد؛ تکهتکه و ناتوان از نفس کشیدن.
نفت؛ شعلهای بر دل تالاب
در کنار سیاستهای آبی، فعالیتهای نفتی تیر خلاص را بر هورالعظیم زدند. توسعه میادین نفتی آزادگان، یاران و مجنون در دو سوی مرز، با جادهسازی و خاکریزهای متعدد، پیکره تالاب را به پنج مخزن جداگانه تقسیم کرد. نشت هیدروکربنها، فلزات سنگین و مواد سمی حاصل از حفاریها لایهای سیاه روی آب نشاندهاند که مانع تبادل اکسیژن و تبخیر طبیعی شده است. کارشناسان محیطزیست میگویند بخش ایرانی تالاب دیگر از «تشنگی» نمیمیرد، بلکه از آلودگی جان میدهد.
افشای صدور مجوز خشککردن بخشی از هور در سال ۱۳۸۹ برای یک شرکت چینی، نقطه تاریکی در تاریخ محیطزیست ایران است. در حالی که شرکتهای ژاپنی پیشنهاد بهرهبرداری بدون آسیب را داده بودند، گزینه ارزانتر یعنی «خشکسازی تالاب» برای استخراج نفت انتخاب شد؛ تصمیمی که به بهای از دست رفتن بخشی از میراث طبیعی هزارساله تمام شد.
خاکستر هور؛ حاصل چند دهه بیتدبیری
تصاویر ماهوارهای ناسا و پژوهشهای دانشگاهی گویای یک حقیقت تلخاند: بیش از ۶۰ درصد مساحت هورالعظیم از بین رفته است. آمارها بسته به منبع متفاوتاند؛ از ۳۰۷ هزار هکتار تا کمتر از ۱۰۰ هزار هکتار آبگیر باقیمانده. اما اختلاف اعداد مهم نیست؛ همه نشان میدهند که تالاب درحال نابودی است.
کاهش بارشها، افزایش دما و تبخیر بالا در جنوب عراق و خوزستان، اثر سدها و بهرهبرداری نفتی را تشدید کرده است. پژوهش مشترک ناسا و UNEP هشدار میدهد که تا دو دهه آینده، ورودی آب به عراق ممکن است ۸۰ درصد کاهش یابد. در چنین شرایطی، حتی اگر سدها باز شوند، جریان طبیعی دجله و کرخه دیگر توان احیای کامل تالاب را نخواهد داشت.
خودسوزی؛ نشانه مرگ اکولوژیکی
آتشی که امروز در هور زبانه میکشد، تصادفی نیست. این «خودسوزی» حاصل خشکی شدید، انباشت مواد آلی و لایههای نفتی است. در بستر خشک تالاب، مواد گیاهی پوسیده با گرمای بالا و فشار، بهصورت خودبهخود شعلهور میشوند. این آتش از زیر سطح خاک میسوزد، خاموشکردنش دشوار است و گاه ماهها ادامه دارد. نتیجه، دود غلیظی است که از مرز عراق تا اهواز و دزفول را درگیر میکند.
«محمدجواد اشرفی»، مدیرکل محیطزیست خوزستان، اعلام کرده که تنها در سال جاری بیش از ۲۲ هزار هکتار از بخش عراقی تالاب (هورالهویزه) دچار آتشسوزی شده و دود آن شهرهای خوزستان را فرا گرفته است. عمق آب در بخش ایرانی حدود سه متر است و همین اندک آب فعلاً از گسترش کامل آتش جلوگیری کرده؛ اما خطر سرایت آتش از خاک عراق بهسمت ایران همواره وجود دارد.
مردم؛ قربانیان خاموش تالاب سوخته
زندگی در حاشیه تالاب حالا بیش از همیشه سخت شده است. برکههایی که زمانی پناه گاومیشها و محل صید ماهیگیران بودند، حالا به گودالهای لجن و مانداب متعفن تبدیل شدهاند. بوی گندیدگی و دود نفسگیر، نفس خوزستانیها را بریده است.
اهالی میگویند ماههاست در حسرت یک نفس پاکاند. دامداران گاومیشهای خود را در آبهای لجنآلود میشویند و از بیماریهای پوستی و تنفسی رنج میبرند. در روستاهای اطراف هویزه و رفیع، بسیاری از خانوادهها بهدلیل از دست رفتن معیشت، خانه و زمین خود را ترک کردهاند. هور که زمانی قطب پرورش گاومیش در جنوب ایران بود، اکنون تهدیدی برای سلامت و زندگی مردم است.
دود آتشسوزیها گاه چنان غلیظ است که مدارس و ادارات تعطیل میشوند، اما همانطور که اشرفی گفته، «نمیتوان هر روز اقتصاد خوزستان را تعطیل کرد». این جمله تصویری واقعی از معادلهای است که سالهاست در خوزستان برقرار است: سلامت مردم یا رونق اقتصادی؟
راه نجات؛ بازگشت آب و اعتماد
راه نجات هورالعظیم تنها در بازگرداندن آب و اعتماد نهفته است؛ آب، برای احیای زیستبوم و اعتماد، برای آغاز همکاری میان کشورها و نهادها. کارشناسان پیشنهاد میکنند سه محور همزمان دنبال شود:
۱. رهاسازی واقعی حقآبه زیستمحیطی از سد کرخه (۱.۴ میلیارد مترمکعب) و دجله (۲.۵ میلیارد مترمکعب) و الزام وزارت نیرو به نظارت مشترک با سازمان محیطزیست.
۲. پاکسازی مناطق نفتی و توقف گسترش زیرساختهای جدید در محدوده تالاب.
۳. تفاهمنامه اجرایی ایران و عراق برای احیای مشترک هور، تحت نظارت نهادهای بینالمللی مانند یونسکو و UNEP.
اگر این اقدامات بهموقع انجام نشود، جنوب غرب ایران در دهه آینده با بحرانی روبهرو خواهد شد که نهفقط زیستگاهها، بلکه سکونت انسانی را نیز ناممکن میسازد.
گفتنیست اخیراً نشست تبادل نظر در مورد مسائل و چالشهای تالاب هورالعظیم با حضور مقامات مسئول ایران و عراق و به میزبانی وزارت خارجه عراق برگزار شد. در این نشست، طرف عراقی متعهد شد در سال آبی جدید حداکثر تلاش خود را برای تأمین حقابه تالاب به عمل آورد.
در ایران نیز، امروز (یکشنبه) نماینده اهواز در مجلس، از صدور دستور رهاسازی حجمی معادل ۷۰ تا ۱۰۰ میلیون مترمکعب آب بهسمت تالاب هورالعظیم خبر داد. این اقدام بهعنوان گام نخست برای احیای مجدد هورالعظیم و کاهش چشمگیر دود ناشی از خشکی تالاب محسوب میشود. قرار است آب رهاسازی شده به سه نقطه بحرانی و خشکشده تالاب هدایت شود تا روند احیای این بخشها با سرعت بیشتری انجام پذیرد.
جمعبندی؛ خودسوزی تالاب هورالعظیم
هورالعظیم روزی «باغ عدن» نامیده میشد؛ امروز اما، برکههایش خشک و نیهایش سیاهاند. در میان دود و خاک، گاومیشها در گل فرو رفتهاند و پرندگان دیگر به این آسمان بازنمیگردند.
هیچ آتشی بیدلیل زبانه نمیکشد؛ خودسوزی هورالعظیم نشانهای است از خودسوزی زمین در برابر بیتدبیری انسان. نجات هور، نجات خوزستان است…

